معنی فارسی yondmost

B1

در دورترین نقطه یا مکان، به‌ویژه در مقایسه با سایر اشیاء یا مکان‌ها.

Situated furthest away; farthest in distance.

example
معنی(example):

کوه در دامنه، از دیگر کوه‌ها بلندتر بود.

مثال:

The mountain stood yondmost in the range, towering above the others.

معنی(example):

روستا در کنار رودخانه، دور از مرکز شهر بود.

مثال:

The village was yondmost by the river, far from the city center.

معنی فارسی کلمه yondmost

: معنی yondmost به فارسی

در دورترین نقطه یا مکان، به‌ویژه در مقایسه با سایر اشیاء یا مکان‌ها.