معنی فارسی youthless

B1

فاقد جوانی یا ویژگی‌های جوانی.

Lacking youth or characteristics of youth.

example
معنی(example):

محیط بدون جوانی خسته‌کننده و بی‌روح بود.

مثال:

The youthless environment felt dull and lifeless.

معنی(example):

او اغلب احساس می‌کرد که بدون جوانی است زیرا به روزهای جوانی‌اش فکر می‌کرد.

مثال:

He often felt youthless as he reminisced about his younger days.

معنی فارسی کلمه youthless

:

فاقد جوانی یا ویژگی‌های جوانی.