معنی فارسی yucked
B1یخ یک فعل است که به معنای ابراز تنفر نسبت به چیزی استفاده میشود.
To express disgust or revulsion towards something.
- verb
verb
معنی(verb):
To itch.
example
معنی(example):
او به ایده خوردن حشرات یخ گفت.
مثال:
She yucked at the idea of eating insects.
معنی(example):
او به باقیماندههای غذایی که در یخچال خیلی مانده بود، یخ گفت.
مثال:
He yucked the leftovers that were left in the fridge too long.
معنی فارسی کلمه yucked
:
یخ یک فعل است که به معنای ابراز تنفر نسبت به چیزی استفاده میشود.