معنی فارسی yucking
B1یخ یک فعل است که به معنای ابراز تنفر یا ناخوشایندی نسبت به چیزی در حال حاضر است.
The act of expressing disgust or revulsion.
- verb
verb
معنی(verb):
To itch.
example
معنی(example):
او در مورد بوی بد زبالهها ناخوشایند است.
مثال:
She is yucking about the bad smell of the garbage.
معنی(example):
آنها در مورد نان کهنه در پیکنیک ابراز تنفر میکنند.
مثال:
They are yucking over the stale bread at the picnic.
معنی فارسی کلمه yucking
:
یخ یک فعل است که به معنای ابراز تنفر یا ناخوشایندی نسبت به چیزی در حال حاضر است.