معنی فارسی zagging

B1

حرکت به جلو با الگوی زیک زاک، به ویژه در ورزش یا بازی.

The act of moving in a pattern that alternately shifts direction sharply.

verb
معنی(verb):

To move with a sharp turn or reversal.

example
معنی(example):

در مسابقه، زیک زاک زدن تکنیکی است که برای به دست آوردن سرعت یا موقعیت استفاده می‌شود.

مثال:

In racing, zigzagging is a technique used to gain speed or position.

معنی(example):

سگ مدام در حال زیک زاک زدن بود و به دنبال توپ می‌دوید.

مثال:

The dog kept zigzagging back and forth while chasing the ball.

معنی فارسی کلمه zagging

: معنی zagging به فارسی

حرکت به جلو با الگوی زیک زاک، به ویژه در ورزش یا بازی.