معنی فارسی 'change,
B1تغییر، عمل یا فرایند تبدیل یا دگرگونی به چیزی دیگر.
The act or process of making something different.
- NOUN
example
معنی(example):
شما باید طرز فکر خود را برای رسیدن به موفقیت تغییر دهید.
مثال:
You need to change your mindset to achieve success.
معنی(example):
تغییر جزئی طبیعی از زندگی است.
مثال:
Change is a natural part of life.
معنی فارسی کلمه 'change,
:تغییر، عمل یا فرایند تبدیل یا دگرگونی به چیزی دیگر.