معنی فارسی معنی-vacation

A2

تعطیلات، دوره‌ای که در آن فرد از کار خود استراحت می‌کند و به مکان‌های تفریحی یا گردشگری می‌رود.

A period of time spent away from home or business in recreation or travel.

example
معنی(example):

من برای ماه آینده تعطیلاتم را برنامه‌ریزی می‌کنم.

مثال:

I am planning my vacation for next month.

معنی(example):

در تعطیلاتم، از چندین مکان جدید دیدن خواهم کرد.

مثال:

During my vacation, I will visit several new places.

معنی فارسی کلمه معنی-vacation

: معنی معنی-vacation به فارسی

تعطیلات، دوره‌ای که در آن فرد از کار خود استراحت می‌کند و به مکان‌های تفریحی یا گردشگری می‌رود.