معنی فارسی i-need-to-make-an-appointment
B1نیاز به تعیین زمان و مکان مشخص برای ملاقات یا مشاوره با یک فرد یا ارائهدهنده خدمات.
To require the scheduling of a time for meeting or consultation with a person or service provider.
- OTHER
example
معنی(example):
من باید یک قرار ملاقات با پزشک بگذارم.
مثال:
I need to make an appointment with the doctor.
معنی(example):
او گفت که من باید یک قرار ملاقات برای دیدن دندانپزشک بگذارم.
مثال:
She said I need to make an appointment to see the dentist.
معنی فارسی کلمه i-need-to-make-an-appointment
:
نیاز به تعیین زمان و مکان مشخص برای ملاقات یا مشاوره با یک فرد یا ارائهدهنده خدمات.