معنی فارسی -ibility

B1

پسوندی که به کلمات اضافه می‌شود و به معنای حالتی است که ظرفیتی برای پذیرش تغییرات دارد.

A suffix that indicates the quality of being able to change or adapt.

example
معنی(example):

بازیابی ستاره‌ها به دلیل ابرها ضعیف بود.

مثال:

The visibility of the stars was poor due to the clouds.

معنی(example):

مدیر به انعطاف‌پذیری تیمش ارادت داشت.

مثال:

The manager appreciated the flexibility of her team.

معنی فارسی کلمه -ibility

: معنی -ibility به فارسی

پسوندی که به کلمات اضافه می‌شود و به معنای حالتی است که ظرفیتی برای پذیرش تغییرات دارد.