معنی فارسی -ible
B1پسوندی که به کلمات اضافه میشود و به معنای قابلیت انجام کاری است.
A suffix indicating that something is capable of being done.
- OTHER
example
معنی(example):
این کار با برنامهریزی مناسب قابل مدیریت است.
مثال:
The task is manageable with proper planning.
معنی(example):
بدون ابزار مناسب، تعمیر غیرممکن بود.
مثال:
The repair was impossible without the right tools.
معنی فارسی کلمه -ible
:
پسوندی که به کلمات اضافه میشود و به معنای قابلیت انجام کاری است.