معنی فارسی -ically
B2به صورت منظم و با دقت عمل کردن، طبق یک روش خاص و از پیش تعیینشده.
In a methodical manner; systematically.
- ADVERB
example
معنی(example):
این روش بهطور سیستماتیک برای حل مشکل عمل کرد.
مثال:
The method worked methodically to solve the problem.
معنی(example):
او به طور شدید درباره تغییرات مورد نیاز صحبت کرد.
مثال:
He spoke drastically about the changes needed.
معنی فارسی کلمه -ically
:
به صورت منظم و با دقت عمل کردن، طبق یک روش خاص و از پیش تعیینشده.