معنی فارسی -ician
B2شخصی که در یک رشته خاص حرفهای است، مانند پزشک یا موسیقیدان.
A specialist in a particular field, typically in medicine or music.
- NOUN
example
معنی(example):
موسیقیدان در کنسرت بهطور زیبا نواخت.
مثال:
The musician played beautifully at the concert.
معنی(example):
او برای چکاپ به پزشک مراجعه کرد.
مثال:
She visited the physician for a check-up.
معنی فارسی کلمه -ician
:
شخصی که در یک رشته خاص حرفهای است، مانند پزشک یا موسیقیدان.