معنی فارسی -icity
B1کیفیت یا حالت داشتن، مانند برق یا سادگی، معمولاً به عنوان خاصیت توصیف میشود.
The state or quality of being; often used to describe certain properties.
- NOUN
example
معنی(example):
برق باعث شد چراغها چشمک بزنند.
مثال:
The electricity caused the lights to flicker.
معنی(example):
او سادگی طراحی را تحسین کرد.
مثال:
He admired the simplicity of the design.
معنی فارسی کلمه -icity
:
کیفیت یا حالت داشتن، مانند برق یا سادگی، معمولاً به عنوان خاصیت توصیف میشود.