معنی فارسی -scarred
B1-زخمی، به معنای وجود لکه یا زخم بر روی شهرت یا اعتبار به صورت استعاری.
Having a damaged or tarnished reputation, often due to past actions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او احساس میکرد که شهرت لکهدار او مانع از گرفتن شغل میشود.
مثال:
He felt a -scarred reputation prevented him from getting the job.
معنی(example):
گذشتهٔ لکهدار او او را تعقیب میکرد و باعث میشد به دیگران اعتماد نکند.
مثال:
Her -scarred past haunted her, making it difficult to trust others.
معنی فارسی کلمه -scarred
:
-زخمی، به معنای وجود لکه یا زخم بر روی شهرت یا اعتبار به صورت استعاری.