معنی فارسی scarred
B2 /skɑː(ɹ)d/زخمی، به معنای داشتن زخم بر پوست یا به صورت استعاری، به درد و رنجی که هنوز در یاد یا احساسات وجود دارد.
Having marks or wounds from injury or trauma, often retaining psychological effects.
- verb
- adjective
To mark the skin permanently.
To form a scar.
To affect deeply in a traumatic manner.
Seeing his parents die in a car crash scarred him for life.
Having a scar or scars.
سرباز با چهرهای زخمی از نبرد به خانه برگشت.
The soldier returned home with a scarred face from the battle.
زخمهای احساسی میتوانند بههمان اندازه واقعی باشند که زخمهای جسمی، و مردم را زخمی حس کنند.
Emotional scars can be just as real as physical ones, leaving people feeling scarred.
معنی فارسی کلمه scarred
:
زخمی، به معنای داشتن زخم بر پوست یا به صورت استعاری، به درد و رنجی که هنوز در یاد یا احساسات وجود دارد.