معنی فارسی a brass farthing

A2

فارتینگ برنجی، یک سکه کوچک و قدیمی که در انگلستان استفاده می‌شد و معمولاً ارزش کمی داشت.

A small British coin made of brass, historically worth one quarter of a penny.

example
معنی(example):

او یک فارتینگ برنجی روی زمین پیدا کرد.

مثال:

He found a brass farthing on the ground.

معنی(example):

در زمان‌های قدیم، فارتینگ برنجی ارزش چندانی نداشت.

مثال:

In old times, a brass farthing was worth very little.

معنی فارسی کلمه a brass farthing

: معنی a brass farthing به فارسی

فارتینگ برنجی، یک سکه کوچک و قدیمی که در انگلستان استفاده می‌شد و معمولاً ارزش کمی داشت.