معنی فارسی abandonee

B1

شخصی که چیزی به حال خود رها شده است، مانند املاک یا دارایی‌ها.

A person to whom property has been abandoned or relinquished.

example
معنی(example):

شخص رها شده در قرارداد فرصتی برای بازپس‌گیری اموالش به دست آورد.

مثال:

The abandonee in the contract was given a chance to reclaim their property.

معنی(example):

قبل از فروش هر مالی، باید به شخص رها شده اطلاع داده شود.

مثال:

An abandonee must be notified before any property is sold.

معنی فارسی کلمه abandonee

: معنی abandonee به فارسی

شخصی که چیزی به حال خود رها شده است، مانند املاک یا دارایی‌ها.