معنی فارسی abbest

B1

استعداد یا توانایی خاصی که فردی در انجام کاری دارد.

An aptitude or skill particular to a person.

example
معنی(example):

او به خاطر آبست‌هایش در جامعه شناخته شده بود.

مثال:

He was known for his abbests in the community.

معنی(example):

دره چندین آبست داشت که منابعی را تأمین می‌کرد.

مثال:

The valley had several abbests that provided resources.

معنی فارسی کلمه abbest

: معنی abbest به فارسی

استعداد یا توانایی خاصی که فردی در انجام کاری دارد.