معنی فارسی abbeystede

B1

مکانی که به یک صومعه یا اجتماع مذهبی مربوط می‌شود.

A term referring to a location associated with an abbey.

example
معنی(example):

روستاییان اغلب برای جشن‌ها به آبایسته می‌روند.

مثال:

The villagers often visit the abbeystede for festivals.

معنی(example):

کتاب تاریخ محلی، آبایسته و اهمیت آن را ذکر کرده است.

مثال:

The local history book mentions the abbeystede and its significance.

معنی فارسی کلمه abbeystede

: معنی abbeystede به فارسی

مکانی که به یک صومعه یا اجتماع مذهبی مربوط می‌شود.