معنی فارسی abirritant

B1

ضد تحریک، ماده‌ای که باعث آرامش یا کاهش تحریک می‌شود.

A substance that relieves irritation or agitation.

example
معنی(example):

آب یک ضد تحریک است که می‌تواند پوست تحریک‌شده را تسکین دهد.

مثال:

Water is an abirritant that can soothe irritated skin.

معنی(example):

یک ضد تحریک معمولاً در درمان‌های پزشکی استفاده می‌شود.

مثال:

An abirritant is often used in medical treatments.

معنی فارسی کلمه abirritant

: معنی abirritant به فارسی

ضد تحریک، ماده‌ای که باعث آرامش یا کاهش تحریک می‌شود.