معنی فارسی abjunctive
B1ابجکتیو، صفتی که به اشیاء جانبی یا غیر الزامی اشاره دارد.
Relating to elements that are supplementary and not essential.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عبارت ابجکتیو اطلاعات بیشتری را ارائه داد.
مثال:
The abjunctive phrase provided additional information.
معنی(example):
در نوشتار، یک عنصر ابجکتیو میتواند وضوح را افزایش دهد.
مثال:
In writing, an abjunctive element can enhance clarity.
معنی فارسی کلمه abjunctive
:
ابجکتیو، صفتی که به اشیاء جانبی یا غیر الزامی اشاره دارد.