معنی فارسی ablastemic

B2

کلمه‌ای برای توصیف بافتی که فاقد توانایی بازتولید است.

Relating to or characterized by the absence of a regenerative ability.

example
معنی(example):

بافت ابلاستمی توانایی خود را برای بازتولید کاهش داده بود.

مثال:

The ablastemic tissue had reduced its ability to regenerate.

معنی(example):

تحقیقات در مورد سلول‌های ابلاستمی هنوز در مراحل اولیه است.

مثال:

Research on ablastemic cells is still in its early stages.

معنی فارسی کلمه ablastemic

: معنی ablastemic به فارسی

کلمه‌ای برای توصیف بافتی که فاقد توانایی بازتولید است.