معنی فارسی ablastin
B1پروتئینی که نقشهای مهمی در سلولها ایفا میکند.
A protein involved in various cellular functions and communication.
- NOUN
example
معنی(example):
دانشمندان در حال مطالعه ابلاستین بودند تا فرآیندهای سلولی را درک کنند.
مثال:
The scientists were studying ablastin to understand cellular processes.
معنی(example):
ابلاستین میتواند نقش مهمی در ارتباط سلولی ایفا کند.
مثال:
Abastin can play an important role in cell communication.
معنی فارسی کلمه ablastin
:
پروتئینی که نقشهای مهمی در سلولها ایفا میکند.