معنی فارسی abms

B1

به معنای سیستم مدیریت به روشی مبتنی بر اتوماسیون و بهینه‌سازی منابع.

A system used for managing automated processes and resources efficiently.

example
معنی(example):

شرکت ABMS را برای مدیریت بهتر منابع پیاده‌سازی کرد.

مثال:

The company implemented ABMS for better resource management.

معنی(example):

ABMS در خودکارسازی فرآیندهای صورتحساب کمک می‌کند.

مثال:

ABMS helps in automating billing processes.

معنی فارسی کلمه abms

: معنی abms به فارسی

به معنای سیستم مدیریت به روشی مبتنی بر اتوماسیون و بهینه‌سازی منابع.