معنی فارسی abnormalness
B1ناهنجاری، وضعیت یا ویژگی که به طور غیرعادی یا غیرمعمول است.
The state or quality of being abnormal; deviation from the normal.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشک به ناهمواری در ضربان قلب بیمار اشاره کرد.
مثال:
The doctor noted the abnormalness in the patient's heartbeat.
معنی(example):
ناهمواری میتواند نشانهای از یک مشکل جدی سلامتی باشد.
مثال:
Abnormalness can be a sign of a serious health issue.
معنی فارسی کلمه abnormalness
:
ناهنجاری، وضعیت یا ویژگی که به طور غیرعادی یا غیرمعمول است.