معنی فارسی abnormals
B1ناهنجاریها، ویژگیها یا حالتهایی که از حالت طبیعی فاصله دارند.
Entities that are abnormal; irregularities or anomalies.
- NOUN
example
معنی(example):
دانشمند به مطالعه ناهنجاریها در جمعیت حیوانات پرداخت.
مثال:
The scientist studied the abnormals in the animal population.
معنی(example):
ناهنجاریها اغلب نیاز به مراقبت و درمان ویژه دارند.
مثال:
Abnormals often require special care and treatment.
معنی فارسی کلمه abnormals
:
ناهنجاریها، ویژگیها یا حالتهایی که از حالت طبیعی فاصله دارند.