معنی فارسی abodement
B2اقامتگاه، به جایی که در آن زندگی میشود اشاره دارد.
A residence or dwelling place.
- NOUN
example
معنی(example):
اقامتگاه روستا مکانی آرام بود.
مثال:
The abodement of the village was a serene place.
معنی(example):
در زمانهای قدیم، اقامتگاه به یک مسکن اشاره داشت.
مثال:
In old times, abodement referred to a dwelling.
معنی فارسی کلمه abodement
:
اقامتگاه، به جایی که در آن زندگی میشود اشاره دارد.