معنی فارسی abody

B1

بدن، به جسم انسان و ساختار فیزیکی او اشاره دارد.

The physical structure or body of a person.

example
معنی(example):

او یک بدن قوی دارد که به او در ورزش کمک می‌کند.

مثال:

He has a strong abody that helps him in sports.

معنی(example):

بدن ورزشکار به خوبی تمرین کرده است.

مثال:

The abody of the athlete is well-trained.

معنی فارسی کلمه abody

: معنی abody به فارسی

بدن، به جسم انسان و ساختار فیزیکی او اشاره دارد.