معنی فارسی abonnement
B1روند خریدن یا داشتن یک اشتراک در یک خدمات یا محصول.
The act of subscribing to a service or product.
- NOUN
example
معنی(example):
اشتراک من در دوره آنلاین به طور خودکار تمدید شده است.
مثال:
My abonnement to the online course has renewed automatically.
معنی(example):
او اشتراک خود را با باشگاه ورزشی لغو کرد.
مثال:
He canceled his abonnement with the gym.
معنی فارسی کلمه abonnement
:
روند خریدن یا داشتن یک اشتراک در یک خدمات یا محصول.