معنی فارسی abonne

B1

فردی که به یک چیز (مانند روزنامه یا سرویس) اشتراک می‌خرد.

A person who subscribes to something, such as a magazine or service.

example
معنی(example):

من تصمیم گرفتم به مجله اشتراک بخرم تا از مقالات جدید لذت ببرم.

مثال:

I decided to abonne to the magazine to enjoy new articles.

معنی(example):

او یک مشترک از سرویس استریمینگ است.

مثال:

He is an abonne of the streaming service.

معنی فارسی کلمه abonne

: معنی abonne به فارسی

فردی که به یک چیز (مانند روزنامه یا سرویس) اشتراک می‌خرد.