معنی فارسی absee

B1

ندیدن یا درک نکردن چیزی.

To not perceive or understand something.

example
معنی(example):

من نمی‌توانم نقطه‌نظر این بحث را ببینم.

مثال:

I can't absee the point of this argument.

معنی(example):

آیا می‌توانید نتیجه این آزمایش را ببینید؟

مثال:

Can you absee the result of this experiment?

معنی فارسی کلمه absee

: معنی absee به فارسی

ندیدن یا درک نکردن چیزی.