معنی فارسی abscound
B1فرار کردن، به ویژه به صورت غیرمجاز.
To flee or escape secretly, especially from the law.
- VERB
example
معنی(example):
آنها برنامه دارند با جواهرات دزدیده شده بگریزند.
مثال:
They plan to abscound with the stolen jewels.
معنی(example):
دزد در حین سردرگمی تلاش کرد که بگریزد.
مثال:
The thief tried to abscound during the confusion.
معنی فارسی کلمه abscound
:
فرار کردن، به ویژه به صورت غیرمجاز.