معنی فارسی abstentionist
B2شخصی که معتقد به عدم شرکت در فعالیتهای سیاسی یا اجتماعی است.
A person who advocates abstention, especially from voting.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم اقدامکننده از رأی دادن در انتخابات امتناع کرد.
مثال:
The abstentionist refused to vote in the elections.
معنی(example):
به عنوان یک عدم اقدامکننده، او به عدم مشارکت در سیاست اعتقاد داشت.
مثال:
As an abstentionist, she believed in not participating in politics.
معنی فارسی کلمه abstentionist
:
شخصی که معتقد به عدم شرکت در فعالیتهای سیاسی یا اجتماعی است.