معنی فارسی abstentious

B1

دارای حالت خودداری یا عدم تعهد به افراط.

Characterized by restraint or moderation, especially regarding indulgent habits.

example
معنی(example):

عادات عدم اقدام می‌تواند به سبک زندگی سالم‌تری کمک کند.

مثال:

Abstentious habits can contribute to a healthier lifestyle.

معنی(example):

او یک سبک زندگی خوددار را حفظ کرد تا به بهزیستی‌اش کمک کند.

مثال:

He maintained an abstentious lifestyle to promote his well-being.

معنی فارسی کلمه abstentious

: معنی abstentious به فارسی

دارای حالت خودداری یا عدم تعهد به افراط.