معنی فارسی abstrusely
B1به طور مبهم، با زبانی که دشوار فهمیده میشود.
In a manner that is difficult to understand.
- ADVERB
example
معنی(example):
استاد مفهوم را به طور مبهم توضیح داد.
مثال:
The professor explained the concept abstrusely.
معنی(example):
سبک نوشتاری او اغلب بهطور مبهم پیچیده تلقی میشود.
مثال:
His writing style is often considered abstrusely complex.
معنی فارسی کلمه abstrusely
:
به طور مبهم، با زبانی که دشوار فهمیده میشود.