معنی فارسی abustle
B1دوشنبه و شلوغ، به وضعیتی اطلاق میشود که در آن فعالیتهای زیاد و جنب و جوش وجود دارد.
Characterized by a lot of movement and activity; lively.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بازار در فصل تعطیلات پر از خریداران بود.
مثال:
The market was abustle with shoppers during the holiday season.
معنی(example):
خیابانهای شهر با فعالیتهای مختلف پر شده بودند زیرا جشنواره شروع شد.
مثال:
The city streets were abustle with activity as the festival began.
معنی فارسی کلمه abustle
:
دوشنبه و شلوغ، به وضعیتی اطلاق میشود که در آن فعالیتهای زیاد و جنب و جوش وجود دارد.