معنی فارسی acclamatory
B1به معنای مربوط به تحسین یا تشویق.
Relating to or expressing praise or acclaim.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نظرات تحسینآمیز به خوبی مورد استقبال حضار قرار گرفت.
مثال:
The acclamatory remarks were well received by the audience.
معنی(example):
او سخنرانی تحسینآمیزی برای بزرگداشت برندگان ایراد کرد.
مثال:
He gave an acclamatory speech to honor the winners.
معنی فارسی کلمه acclamatory
:
به معنای مربوط به تحسین یا تشویق.