معنی فارسی acclimature
B1عادت کردن به یک محیط جدید، به ویژه برای گیاهان یا حیوانات.
The process of becoming accustomed to a new environment, especially for plants or animals.
- OTHER
example
معنی(example):
گیاهان نیاز دارند تا به محیط جدید خود عادت کنند.
مثال:
Plants need to acclimature to their new environment.
معنی(example):
این حیوان به زمان نیاز داشت تا قبل از اینکه رها شود به محیط عادت کند.
مثال:
The animal required time to acclimature before being released.
معنی فارسی کلمه acclimature
:
عادت کردن به یک محیط جدید، به ویژه برای گیاهان یا حیوانات.