معنی فارسی acclinate

B1

عادت کردن به تغییرات آب و هوایی یا محیطی.

To adapt or become accustomed to a change in environment or conditions.

example
معنی(example):

ما قبل از پیاده‌روی در کوه‌ها باید عادت کنیم.

مثال:

We need to acclinate before hiking in the mountains.

معنی(example):

حیوانات معمولاً به زمان نیاز دارند تا به تغییرات دما عادت کنند.

مثال:

Animals often need time to acclinate to temperature changes.

معنی فارسی کلمه acclinate

: معنی acclinate به فارسی

عادت کردن به تغییرات آب و هوایی یا محیطی.