معنی فارسی acclivitous
B2دارای شیب، به ویژه زمانی که زمین به شدت به سمت بالا میرود.
Having an upward slope or incline.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مسیر اکلیویتی پیادهروی را چالشبرانگیزتر کرد.
مثال:
The acclivitous path made the hike more challenging.
معنی(example):
زمینهای اکلیو تی معمولاً برای مبتدیان دشوار است.
مثال:
Acclivitous terrain is often difficult for beginners.
معنی فارسی کلمه acclivitous
:
دارای شیب، به ویژه زمانی که زمین به شدت به سمت بالا میرود.