معنی فارسی accomplement

B1

تکمیل کردن، بهبود بخشیدن به چیزی از طریق افزودن چیزی دیگر.

To add to something in a way that enhances or improves it.

example
معنی(example):

این رنگ‌ها به زیبایی یکدیگر را تکمیل خواهند کرد.

مثال:

These colors will complement each other beautifully.

معنی(example):

یک وعده غذای خوب یک شراب خوب را تکمیل خواهد کرد.

مثال:

A good meal will complement a fine wine.

معنی فارسی کلمه accomplement

: معنی accomplement به فارسی

تکمیل کردن، بهبود بخشیدن به چیزی از طریق افزودن چیزی دیگر.