معنی فارسی accompli
B2موفق، فردی که در یک زمینه خاص به موفقیتهای قابل توجهی دست یافته است.
A person who has achieved notable success in a specific area.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک موفق در حوزه تحصیلی خود شناخته میشود.
مثال:
He is known as an accompli in his field of study.
معنی(example):
شناخته شدن به عنوان یک موفق میتواند درهای زیادی را باز کند.
مثال:
Being recognized as an accompli can open many doors.
معنی فارسی کلمه accompli
:
موفق، فردی که در یک زمینه خاص به موفقیتهای قابل توجهی دست یافته است.