معنی فارسی accomplished

B2

موفق: به کسی یا چیزی اطلاق می‌شود که در زمینه‌ای خاص به موفقیت های چشمگیری دست یافته است.

Highly skilled or successful in a particular area.

example
معنی(example):

او یک موسیقیدان باتجربه است که جوایز زیادی دارد.

مثال:

She is an accomplished musician with many awards.

معنی(example):

او بعد از تمام کردن پروژه احساس موفقیت کرد.

مثال:

He felt accomplished after finishing the project.

معنی فارسی کلمه accomplished

: معنی accomplished به فارسی

موفق: به کسی یا چیزی اطلاق می‌شود که در زمینه‌ای خاص به موفقیت های چشمگیری دست یافته است.