معنی فارسی accomplishment
B2موفقیت: به دست آوردن یک هدف یا نتیجه مثبت به ویژه با تلاش و سختکوشی.
Something that has been achieved successfully.
- NOUN
example
معنی(example):
فارغالتحصیلی از دانشگاه یک موفقیت بزرگ برای او بود.
مثال:
Graduating from university was a great accomplishment for her.
معنی(example):
برنده شدن در مسابقه بزرگترین موفقیت او بود.
مثال:
Winning the competition was his biggest accomplishment.
معنی فارسی کلمه accomplishment
:
موفقیت: به دست آوردن یک هدف یا نتیجه مثبت به ویژه با تلاش و سختکوشی.