معنی فارسی accounsel

B1

مشاوره دادن، ارائه راهنمایی و توصیه به دیگران.

To provide advice or counsel to someone.

example
معنی(example):

مهم است که به مشتریان درباره تصمیمات مالی خود مشاوره دهید.

مثال:

It's important to accounsel clients about their financial decisions.

معنی(example):

آنها به کسب‌وکارها در مورد بهترین شیوه‌ها مشاوره می‌دهند.

مثال:

They accounsel businesses on best practices.

معنی فارسی کلمه accounsel

: معنی accounsel به فارسی

مشاوره دادن، ارائه راهنمایی و توصیه به دیگران.