معنی فارسی accountably
B2به طور مسئولانه، به معنای ارائه پاسخ به عمل یا مسئولیت خود.
In a manner that demonstrates accountability.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در مدیریت پروژه به صورت مسئولانه عمل کرد.
مثال:
He acted accountably in handling the project.
معنی(example):
ما باید به صورت مسئولانه رفتار کنیم تا تمامیت خود را حفظ کنیم.
مثال:
We must behave accountably to maintain our integrity.
معنی فارسی کلمه accountably
:
به طور مسئولانه، به معنای ارائه پاسخ به عمل یا مسئولیت خود.