معنی فارسی accredited

B2

برنامه یا موسسه‌ای که مورد تأیید یا اعتبارگذار قرار گرفته است و استانداردهای خاصی را رعایت می‌کند.

Officially recognized as meeting the essential requirements, especially of academic quality.

example
معنی(example):

او از یک دانشگاه معتبر فارغ‌التحصیل شد.

مثال:

She graduated from an accredited university.

معنی(example):

فقط مؤسسات معتبر می‌توانند وام‌های تأمین‌شده توسط دولت را ارائه دهند.

مثال:

Only accredited institutions can offer federally funded loans.

معنی فارسی کلمه accredited

: معنی accredited به فارسی

برنامه یا موسسه‌ای که مورد تأیید یا اعتبارگذار قرار گرفته است و استانداردهای خاصی را رعایت می‌کند.