معنی فارسی accrete
B1جمعآوری یا افزوده شدن تدریجی مواد به چیزی، به ویژه در زمینههای علمی و طبیعی.
To grow or increase gradually by the addition of new layers or particles.
- VERB
example
معنی(example):
سیارات تمایل دارند که به تدریج جرم بیشتری جذب کنند.
مثال:
The planets tend to accrete more mass over time.
معنی(example):
ذرات گرد و غبار تا زمانی که یک جسم جامد تشکیل دهند، جمع میشوند.
مثال:
Dust particles will accrete until they form a solid body.
معنی فارسی کلمه accrete
:
جمعآوری یا افزوده شدن تدریجی مواد به چیزی، به ویژه در زمینههای علمی و طبیعی.