معنی فارسی accursedly

B2

به طرز لعنتی یا بد، به شکلی که نفرین یا شوم به حساب بیاید.

In a cursed manner; used to express strong condemnation.

example
معنی(example):

او به طرز لعنتی به خاطر کار نادرستش تنبیه شد.

مثال:

He was accursedly punished for his wrongdoing.

معنی(example):

آنها به خاطر خیانتش او را لعنت کردند.

مثال:

They cursed him accursedly for his betrayal.

معنی فارسی کلمه accursedly

: معنی accursedly به فارسی

به طرز لعنتی یا بد، به شکلی که نفرین یا شوم به حساب بیاید.