معنی فارسی accurtation
B1دقت یا صحت اطلاعات، به خصوص در زمینه مستندات.
The act of ensuring accuracy or correctness.
- NOUN
example
معنی(example):
سخنرانی او با دقت در حقایق مشخص میشد.
مثال:
His speech was marked by an accuratation of facts.
معنی(example):
دقت در دادهها به روشنتر شدن وضعیت کمک کرد.
مثال:
Accurtation of data helped to clarify the situation.
معنی فارسی کلمه accurtation
:
دقت یا صحت اطلاعات، به خصوص در زمینه مستندات.